دکتر اعلا تورانی، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا 

افزودن محتوا...

برخیز و سلامے کن و لبخنـــــد بزن کہ

این صبح نشانـــــے ز غم و غصّہ نـــــدارد

لبخنـــــد ِخـــــدا در نفس ِصبح عیـــــان است

بگذار خـــــدا دست بہ قلبت بگـــــذارد

امروز برایش پُر ِلبخنـــــد و امیـــــد است

هر کس کہ خودش را بہ خدایش
بسپـــــارد...

🍃سلام.... 
💕روزتون بخیر و شادی...

آیت الله نخودکی(ره):
اگر آدمی یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، «هَبَاء مَّنثُورًا» خواهد شد.
7شهریور سالروز ارتحال آیت الله نخودکی(ره

 

​​​​​​​​  

یازده گیاه دارویی که باید همیشه درخانه داشته باشید:

🍃نعناع: ضد نفخ، دل درد، ناراحتی معده، دلپیچه کودکان پس از خوردن سردی ها، رفع اسهال.
🍃 پونه: ضد نفخ، بادشکن، گرم کننده کلیه ها، رفع شب ادراری کودکان، تقویت روده، رفع اسهالی.
🍃 خاکشیر:رفع گرمازدگی، رفع گرمی کردن( مصرف بیش از حد خوراکی های طبع گرم)، گر گرفتگی، کهیر و خارش پوست.
🍃 سنبل الطیب: آرامبخش، رفع کم خوابی، ضد استرس.
🍃 سیر: کاهش سریع فشار خون، کاهش چربی خون و کلتسرول مضر، آنتی بیوتیک گیاهی.
🍃 سنجد: آرد سنجد کامل( با پوست و دانه): رفع درد معده و سوزش مری، رفع و پیشگیری از پوکی استخوان و ارتروز.
🍃 گشنیز: کاهش سریع فشار خون، خوشبو کننده دهان، ضد نفخ برای افراد گرم مزاج به جای نعناع و پونه، ضد آفت.
🍃 گل گاوزبان: آرامبخش اعصاب، رفع تپش قلب و بهبود زکام و سرفه خشک.
🍃 زنجبیل: ضد تهوع و استفراغ، رفع درد عادت ماهانه، بهبود سرما خوردگی وسردی، ضد رماتیسم، تقویت نیروی جنسی.
🍃 گزنه: رفع سنگ و عفونت کلیه و مثانه، رفع کم خونی ، ضد عفونت لوزه ها، کاهش قند خون.
🍃 سماق: کاهش اسید اوریک خون و رفع مقداری از عوارض گوش.

 

واااااي كه چقدر اين شعر زيباست
لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا

♦️خواب بودم، خواب دیدم مرده ام
♦️بی نهایت خسته و افسرده ام
♦️تا میان گور رفتم دل گرفت
♦️قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
♦️روی من خروارها از خاک بود
♦️وای، قبر من چه وحشتناک بود!
♦️بالش زیر سرم از سنگ بود
♦️غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود
♦️هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت
♦️سوره ی حمدی برایم خواند و رفت
♦️خسته بودم هیچ کس یارم نشد
♦️زان میان یک تن خریدارم نشد
♦️نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی
♦️ترس بود و وحشت و دلواپسی
♦️ناله می کردم ولیکن بی جواب
♦️تشنه بودم، در پی یک جرعه آب
♦️آمدند از راه نزدم دو ملک
♦️تیره شد در پیش چشمانم فلک
♦️یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
♦️دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
♦️گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود
♦️لرزه بر اندام من افتاده بود
♦️هر چه کردم سعی تا گویم جواب
♦️سدّ نطقم شد هراس و اضطراب
♦️از سکوتم آن دو گشته خشمگین
♦️رفت بالا گرزهای آتشین
♦️قبر من پر گشته بود از نار و دود
♦️بار دیگر با غضب پرسش نمود:
♦️ای گنه کار سیه دل، بسته پر
♦️نام اربابان خود یک یک ببر
♦️گوئیا لب ها به هم چسبیده بود
♦️گوش گویا نامشان نشنیده بود
♦️نامهای خوبشان از یاد رفت
♦️وای، سعی و زحمتم بر باد رفت
♦️چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد
♦️بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
♦️در میان عمر خود کن جستجو
♦️کارهای نیک و زشتت را بگو
♦️هر چه می کردم به اعمالم نگاه
♦️کوله بارم بود مملو از گناه
♦️کارهای زشت من بسیار بود
♦️بر زبان آوردنش دشوار بود
♦️چاره ای جز لب فرو بستن نبود
♦️گرز آتش بر سرم آمد فرود
♦️عمق جانم از حرارت آب شد
♦️روحم از فرط الم بی تاب شد
♦️چون ملائک نا امید از من شدند
♦️حرف آخر را چنین با من زدند:
♦️عمر خود را ای جوان کردی تباه
♦️نامه اعمال تو باشد سیاه
♦️ما که ماموران حق داوریم
♦️پس تو را سوی جهنم می بریم
♦️دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
♦️دست و پایم بسته در زنجیر بود
♦️نا امید از هرکجا و دل فکار
♦️می کشیدندم به خِفّت سوی نار
♦️ناگهان الطاف حق آغاز شد
♦️از جنان درهای رحمت باز شد
♦️مردی آمد از تبار آسمان
♦️دیگران چون نجم و او چون کهکشان
♦️صورتش خورشید بود و غرق نور
♦️جام چشمانش پر از خمر طهور
♦️چشمهایش زندگانی می سرود
♦️درد را از قلب انسان می زدود
♦️بر سر خود شال سبزی بسته بود
♦️بر دلم مهرش عجب بنشسته بود
♦️کی به زیبائی او گل می رسید
♦️پیش او یوسف خجالت می کشید
♦️دو ملک سر را به زیر انداختند
♦️بال خود را فرش راهش ساختند
♦️غرق حیرت داشتند این زمزمه
♦️آمده اینجا حسین فاطمه؟!
♦️صاحب روز قیامت آمده
♦️گوئیا بهر شفاعت آمده
♦️سوی من آمد مرا شرمنده کرد
♦️مهربانانه به رویم خنده کرد
♦️گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)
♦️من کجا و دیدن روی حسین (ع)
♦️گفت: آزادش کنید این بنده را
♦️خانه آبادش کنید این بنده را
♦️اینکه این جا این چنین تنها شده
♦️کام او با تربت من وا شده
♦️مادرش او را به عشقم زاده است
♦️گریه کرده بعد شیرش داده است
♦️خویش را در سوز عشقم آب کرد
♦️عکس من را بر دل خود قاب کرد
♦️بارها بر من محبت کرده است
♦️سینه اش را وقف هیئت کرده است
♦️سینه چاک آل زهرا بوده است
♦️چای ریز مجلس ما بوده است
♦️اسم من راز و نیازش بوده است
♦️تربتم مهر نمازش بوده است
♦️پرچم من را به دوشش می کشید
♦️پا برهنه در عزایم می دوید
♦️بهر عباسم به تن کرده کفن
♦️روز تاسوعا شده سقای من
♦️اقتدا بر خواهرم زینب نمود
♦️گاه میشد صورتش بهرم کبود
♦️تا به دنیا بود از من دم زده
♦️او غذای روضه ام را هم زده
♦️قلب او از حب ما لبریز بود
♦️پیش چشمش غیر ما ناچیز بود
♦️با ادب در مجلس ما می نشست
♦️قلب او با روضه ی من می شکست
♦️حرمت ما را به دنیا پاس داشت
♦️ارتباطی تنگ با عباس داشت
♦️اشک او با نام من می شد روان
♦️گریه در روضه نمی دادش امان
♦️بارها لعن امیه کرده است
♦️خویش را نذر رقیه کرده است
♦️گریه کرده چون برای اکبرم
♦️با خود او را نزد زهرا (س) می برم
♦️هرچه باشد او برایم بنده است
♦️او بسوزد، صاحبش شرمنده است
♦️در مرامم نیست او تنها شود
♦️باعث خوشحالی اعدا شود
♦️گرچه در ظاهر گنه کار است و بد
♦️قلب او بوی محبت میدهد
♦️سختی جان کندن و هول جواب
♦️بس بود بهرش به عنوان عقاب
♦️در قیامت عطر و بویش می دهم
♦️پیش مردم آبرویش می دهم
 ♦️آری آری، هرکه پا بست من است
♦️نامه ی اعمال او دست من است